قضای الهی و دگرگونی عوامل طبیعی در مثنوی
وقت خشم و وقت شهوت مرد کو *** طالب مردی چنینام کوبهکو
کو درین دو حال مردی در جهان *** تا فدای او کنم امروز جان
گفت نادر چیز میجویی ولیک *** غافل از حکم خدای نیک نیک
ناظر فرعی ز اصلی بیخبر *** فرع ماییم اصل احکام قدَر
چرخ گردان را قضا گمره کند *** صد عطارد را قضا ابله کند
تنگ گرداند جهان چاره را *** آب گرداند حدید و خاره را
ای قراری داده ره را گام گام *** خام خامی خام خامی خام خام
کو آن انسانی که در این جهان به هنگام ظاهر شدن خشم و شهوت، خویشتنداری کند تا جان خود را فدای او کنم. گفت: چنین انسانی پیدا نمیکنی، مگر خدا بخواهد. قضای پروردگار عموماً این است که انسانها با همان حرص و شهوت خود باشند. البته این حرص و شهوت، ظاهر قضیه است و باید دید که پروردگار، ما را چگونه میخواهد و چگونه میسازد. گفت: به دنبال امر نادر و کمیابی هستی، ولی اگر خوب نگاه کنی خواهی دید که از حکم الهی و قضا و قدر او بیخبری. فرع را میبینی، ولی از اصل خبر نداری. ما فرعیم و احکام قضا و قدر اصل. قضا و قدر حتی فلک گردنده را از مسیر خود منحرف میکند و صد عطارد را نادان میگرداند (عطارد یا تیر در اعتقاد قدما ستارهی دانشوران است). قضا و قدر، دنیای تدبیر و کانون چارهاندیشی را تنگ میگرداند و حتی آهن و سنگ خارا را ذوب میکند. ای کسی که با خود قرار میگذاری که راه زندگی را با اختیار خود قدم به قدم درنوردی! بدان که حقیقتاً خام خام خامی.
چون بدیدی گردش سنگ آسیا *** آبِ جُو را هم ببین آخر بیا
خاک را دیدی برآمد در هوا *** در میان خاک بنگر باد را
دیگهای فکر میبینی به جوش *** اندر آتش هم نظر میکن به هوش
گفت حق ایوب را در مکرمت *** من به هر مویت صبری دادمت
هین به صبر خود مکن چندین نظر *** صبر دیدی صبر دادن را نگر
چند بینی گردش دولاب را *** سر برون کن هم ببین تیز آب را
تو همی گویی که میبینم ولیک *** دید آن را بس علامتهاست نیک
ای کسی که فکر میکنی راه حق را با محاسبهی عوامل این جهانی میتوان پیمود! تو اسرار این راه را نمیدانی. تو که سنگ آسیا را میبینی، بیا جریان آب را هم ببین. تو که متحرک را میبینی، بیا محرک را نیز تماشا کن. در فراسوی علل و اسباب، مسببالاسباب را نیز ببین. فعالیت اندیشهی آدمی به واسطهی قضای الهی و مشیت ربانی است. حضرت حق به ایوب نبی فرمود: این صبر را از خود مبین بلکه من به تو تفویض کردهام. تو هماره میگویی میبینم، اما این دیدن، علامتهایی دارد.
منبع مقاله :افضلی، محمدرضا؛ (1388)، سروش آسمانی (شرح و تفسیر موضوعی مثنوی معنوی (جلد اول))، قم: مرکز بینالمللی و نشر المصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم)، چاپ اول.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}